در سال 1944، دولت آمریکا یک کتابچه راهنمای محرمانه به نام راهنما شماره 3 در زمینه خرابکاری ساده خدمات استراتژیک به عنوان راهنمای عملی خرابکاری منتشر کرد. این کتابچه راهنما که توسط پدر بنیانگذار سیا، ویلیام جی. دونوان، نوشته شده بود، به افسران مخفی روشی ساده و مؤثر برای خرابکاری در تولید صنعتی، تداخل در حمل و نقل و ارتباطات، و از همه جالبتر، کاهش بهرهوری سازمانها با تخریب فرآیند تصمیم گیری از درون ارائه میکرد.
پدر پرکارترین سازمان جاسوسی جهان چگونه کاهش بهره وری یک نهاد متخاصم را توصیه کرد؟ این ساده است – تصمیم گیری بد را تسهیل کنید.
در اینجا گزیده ای از توصیه های کتابچه راهنمای خرابکار آمده است.
یک چشم تحقیقی می تواند الگو را ببیند. همه این تاکتیک ها برای تخریب فرآیند تصمیم گیری است. جای تعجب نیست که بنیانگذار سیا بر تصمیم گیری به عنوان نقطه ضعف خرابکاری سازمانی تمرکز کرده است.
نظرسنجی Bain از 800 سازمان بزرگ نشان داد که کیفیت تصمیم گیری در یک سازمان 95 درصد با رشد درآمد، بازده سرمایه و بازده سهامداران ارتباط دارد. به زبان ساده، اگر کیفیت تصمیم گیری را تضعیف کنید، عملکرد مالی یک سازمان را تضعیف می کنید.
لازم نیست یک خرابکار در سطح جیمز باند فرآیند تصمیم گیری یک سازمان را به خطر بیندازد. احتمالاً برخی از آن رفتارهای خرابکارانه را که در سازمان شما اتفاق می افتد، می شناسید. آنها نتایج یک کمپین جاسوسی شرکتی از سوی یک رقیب شوم نیستند. آنها زخم های خوش نیت و خودآزاری یک سازمان بزرگ و پیچیده هستند.
در سال 1776، کتاب کلاسیک آدام اسمیت، ثروت ملل، مفهوم «تقسیم کار» و آنچه را که امروزه به عنوان بخشها و عملکردهایی با قابلیتهای تخصصی مانند فروش، بازاریابی و عملیات توصیف میکنیم، بیان کرد. در حدود 250 سالی که اسمیت کتابش را منتشر کرد، مدیران اجرایی و مشاوران با نوآوری در نحوه جریان کار از عملکردی به عملکرد دیگر، که به عنوان فرآیندهای تجاری نیز شناخته میشود، ثروت زیادی به دست آوردند.
این نوآوریهای فرآیندی برای ظهور شرکتهای بزرگ که امروزه آنها را میشناسیم، اساسی بودند. فرآیندهای تجاری مؤثرتر به طور قابل توجهی کارایی سازمانی، بهره وری و مقیاس پذیری را با ساده کردن گردش کار، کاهش خطاها و استانداردسازی رویه ها بهبود بخشیده است. آنها همچنین تخصص را تسهیل کرده اند که منجر به افزایش تخصص و خروجی های با کیفیت بالاتر می شود.
با این حال، با پیچیده تر شدن فرآیندهای کسب و کار، تصمیم گیری سازمانی بسیار پیچیده تر شد. این پیچیدگی به طور ناخواسته منجر به مشکلاتی می شود که پیشرفت را خفه می کند و مانع از تصمیم گیری با تخریب فرآیند تصمیم گیری می شود:
فرآیندهای پیچیده کسب و کار منبع ناامیدی عظیم روزانه برای کارکنان و فرصت های از دست رفته برای شرکت ها هستند. مراحل متعدد، لایههای تاییدیه و الزامات تحلیل پیچیده منجر به تاخیر، سردرگمی و هدر رفتن تلاش میشود. کارمندان گرفتار نکاتی میشوند که حواسشان را از مسئولیتهای اصلی و مشارکت معنادارشان در اهداف استراتژیک منحرف میکند. فرآیندهای پیچیده نوآوری را خفه می کنند. آنها کیفیت تصمیم را کاهش می دهند و بر مشارکت کارکنان و عملکرد سازمانی تأثیر می گذارند.
وقت آن است که برنامه های ضد جاسوسی شرکت ها بر این خود خرابکاری غلبه کنند. مرحله بعدی نوآوری سازمانی باید فرآیندهای تصمیم گیری را متناسب با نیازهای قرن بیست و یکم تطبیق دهد و مزایای مساوی را برای کارکنان و سازمان ها فراهم کند.