رویکردهای مبتنی بر داده به بازاریابان و ارتباطات کمک کرده است تا به طور قابل توجهی اطلاع رسانی کنند و تلاش های کمپین خود را هدف قرار دهند، اما در دنیای کسب و کار آین موضوع برعکس شده است. بسیاری از رهبران معتقدند داده ها فقط به قدرت تصمیم گیری آنها سردرگمی می افزایند و باعث پریشانی تصمیم می شود. این موضوع باعث افزایش استرس در زندگی کاری و حرفه ای آنها شده است.
تحقیقات جدید از Oracle و دانشمند و نویسنده داده، ست استفنز ، نشان میدهد که بسیاری از افراد برای استفاده از دادهها برای تصمیمگیری غرق شدهاند. درحالیکه این داده ها فاقد صلاحیت هستند. این به کیفیت زندگی و عملکرد تجاری آنها لطمه میزند.
مطالعه جدید بیش از 14000 کارمند و رهبر کسب و کار در 17 کشورنشان داد؛ که مردم در زمانی که مجبور به تصمیم گیری بیش از هر زمان دیگری در زندگی شخصی و حرفه ای خود هستند با معضل تصمیم روبرو هستند
استفنز دیویدویتز معتقد است که «مردم در داده ها غرق می شوند. این مطالعه نشان میدهد که چگونه مقدار قابل توجهی از ورودیهایی که یک فرد در میانگین روزانه خود دریافت میکند، اغلب اطلاعات بیشتری نسبت به اطلاعاتی که مغز برای مدیریت آن پیکربندی شده است، میسازد. در واقع مردم وسوسه می شوند که داده های گیج کننده و گاهی متناقض را کنار بگذارند و فقط کاری را که به نظر درست است انجام دهند. اما این می تواند یک اشتباه بزرگ باشد.
بارها و بارها ثابت شده است که غرایز ما می توانند ما را به بیراهه بکشانند و بهترین تصمیم گیری با درک صحیح داده های مربوطه انجام می شود. یافتن راهی برای کنترل جریان داده در نوک انگشتان آنها، برای کمک به کسب و کارها برای تشخیص سیگنال و نویز، اولین قدم بسیار مهم است.
تعداد تصمیماتی که ما می گیریم در حال چند برابر شدن است و داده های بیشتر کمکی نمی کند. افراد تجاری تحت تأثیر حجم داده هایی که به آنها دسترسی دارند غرق می شوند. این به اعتماد آسیب می زند. تصمیم گیری ها بسیار پیچیده تر می شود و بر کیفیت زندگی آنها تأثیر منفی می گذارد. 85 درصد از مردم می گویند این ناتوانی در تصمیم گیری تأثیر منفی بر کیفیت زندگی آنها دارد. باعث افزایش اضطراب (36 درصد)، فرصت های از دست رفته (33 درصد) و هزینه های غیرضروری (29 درصد) می شود.
رهبران کسبوکار میدانند که تصمیمگیری مبتنی بر دادهها برای موفقیت سازمانهایشان حیاتی است. آنها باور ندارند که ابزارهایی برای موفقیت در اختیار دارند، که اعتماد و توانایی آنها را برای تصمیمگیری به موقع از بین میبرد. این تحقیق نشان میدهد که 85 درصد از رهبران از «پریشانی تصمیمگیری» رنج میبرند مانند پشیمانی، احساس گناه یا زیر سوال بردن تصمیمی که در سال گذشته گرفتهاند. 93 درصد بر این باورند که داشتن نوع درستی از هوش تصمیمگیری میتواند باعث موفقیت یا شکست آن شود.
در یک دنیای ایده آل، آنها می خواهند داده ها به آنها کمک کند: تصمیم گیری بهتر (44 درصد). کاهش ریسک (41 درصد)؛ تصمیم گیری سریعتر (39 درصد)؛ کسب درآمد بیشتر (37 درصد)؛ و برای موارد غیرمنتظره برنامه ریزی کنید (29 درصد). اما در واقعیت، 72 درصد اذعان میکنند که حجم بسیار زیاد دادهها و عدم اعتماد آنها به دادهها، آنها را از هرگونه تصمیم گیری باز داشته است. 89 درصد معتقدند که تعداد فزاینده منابع داده، موفقیت سازمانهایشان را محدود کرده است.
آنها می دانند که این باید تغییر کند. آنها معتقدند داده ها و بینش های مناسب می تواند به آنها کمک کند تا تصمیمات بهتری در موارد زیر اتخاد کنند:
جمعآوری و تفسیر دادهها، مردم را به نقطه شکست خود سوق داده است، در زمانی که ریسکها برای رهبران کسبوکار بسیار بالاست. با گسترش کسبوکارها برای ارائه خدمات به مشتریان جدید به روشهای جدید، تعداد ورودیهای دادهای که برای دریافت تصویر کامل نیاز دارند نیز افزایش مییابد. رهبران تجاری که تصمیمات حیاتی در مورد نحوه مدیریت شرکت خود می گیرند، این داده ها را با مسئولیت خود نادیده می گیرند. تردید، بی اعتمادی و عدم درک داده نشان می دهد که بسیاری از افراد و سازمان ها باید در رویکرد خود به داده ها و تصمیم گیری تجدید نظر کنند. آنچه مردم واقعاً به آن نیاز دارند این است که بتوانند داده ها را به بینش و تصمیم به عمل متصل کنند.