در اواخر دهه 1980، ژاپن به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شد، تا حد زیادی به دلیل توانایی آن در تولید محصولات با کیفیت بالا، از جمله خودرو. حتی صحبت های جدی مبنی بر اینکه ژاپن ممکن است از ایالات متحده به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان پیشی بگیرد وجود داشت. در سراسر جهان، این به “معجزه ژاپنی” معروف بود که در واقع همان سبک تصمیم گیری ژاپنی است.
حدود 13000 سال پیش، در پایان عصر یخبندان، سطح اقیانوس ها بالا رفت و ژاپن امروزی از سرزمین اصلی آسیا جدا شد. ساکنان جزایری که به ژاپن تبدیل شدند – احتمالاً بیش از چندین هزار نفر – سرگردان شدند. خوشبختانه برای آنها طبیعت جزایر جدید خود را با همه چیز مورد نیاز برای زنده ماندن وقف کرد. برای هزاران سال، این سرزمین غنی از جمعیت رو به رشد و همگنی حمایت می کرد که بسیار نزدیک به طبیعت زندگی می کردند. در ژاپن امروزی، اهمیت هماهنگی با طبیعت در فولکلور، گفته ها، آیین ها، ادیان و باغ های ژاپنی منعکس شده است.
برای درک تأثیر هماهنگی بر فرآیند تصمیم گیری ژاپنی، باید به پایان جنگ جهانی دوم برگردیم. کل شهرها در طول جنگ و همچنین بسیاری از پایه های صنعتی ژاپن ویران شدند. سپس معجزه ژاپنی آمد که ژاپن را به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کرد.
کمک کلیدی به معجزه ژاپنی در سال 1950 زمانی که اتحادیه دانشمندان و مهندسان ژاپن آینده نگری داشت تا از یک استاد آمار آمریکایی به نام دبلیو ادواردز دمینگ[1] دعوت کند تا کلاس هایی را برای رهبران صنعت، مدیران و مهندسان در مورد تکنیک های کنترل کیفیت ارائه دهد. دمینگ رهبران شرکت های ژاپنی را متقاعد کرد که راه برای رشد اقتصاد ژاپن و رقابت در بازار جهانی، تولید محصولات با کیفیت بالا است.
شاید تعجب کنید که چرا تصمیم گیری اینقدر طول می کشد. دلیل آن به فرهنگ تجاری منحصر به فرد ژاپن مربوط می شود. در ژاپن، نقل و انتقالات داخلی اغلب در یک شرکت اتفاق می افتد و تیم مدیریت ارشد همیشه در بخش خود متخصص نیستند. بنابراین، آنها میدان و کار واقعی را درک نمی کنند و تصمیم گیری را دشوار یا تصمیم گیری یک طرفه را بسیار خطرناک می کند. بنابراین، برای تصمیم گیری درست، نظرات اعضای تیم که میدان را درک می کنند، کلیدی است.
به علاوه هیچ کاری از ابتدا تا انتها توسط یک نفر در شرکت های ژاپنی انجام نمی شود و تمامی کارها با همکاری تیم ها، بخش ها و کل سازمان انجام می شود. بنابراین، تصمیم گیری بر اساس اجماع تیم ها و بخش های متعدد ضروری است.
تصمیم گیری در ژاپن با غرب متفاوت است. به ویژه آمریکایی ها از رویکرد تصمیم گیری از بالا به پایین استفاده می کنند. مدیران ارشد تصمیمات را می گیرند و از کارکنان انتظار می رود آن را اجرا کنند. معمولاً تلاش اندکی برای دستیابی به اجماع بین کسانی که تحت تأثیر این تصمیم قرار می گیرند، وجود دارد.
در مقابل، تصمیم گیری ژاپنی ها بر اساس هماهنگی و اجماع[13] است. این فرآیند با نماواشی شروع می شود، اصطلاحی که خود مربوط به طبیعت است و به معنای کندن اطراف ریشه درخت برای آماده کردن آن برای پیوند است. (در لغت، ne به معنای ریشه و ماواسو[14] به معنای دور زدن است.) در عمل به این معناست که اگر انتظار می رود که یک پروپوزال جدید ریشه دوانده، بقا و رونق بگیرد، باید از قبل مقدمات آن را با دقت آماده کرد. این آمادگی شامل گفتگو با کسانی است که تحت تأثیر یک پیشنهاد جدید قرار گرفته اند، دریافت واکنش و بازخورد آنها، و اصلاح پیشنهاد بر این اساس.
فرآیند تصمیم گیری نماواشی پراکنده، بازگشتی، غیرخطی و چند مرحله ای است. مراحل ذکر شده در زیر تصویر ساختارمندتری از فرآیند را نسبت به آنچه در واقع رخ می دهد ارائه می دهد، زیرا در واقع این فرآیند بسیار غیررسمی است.
کلمه ژاپنی “Nemawashi” به معنای واقعی کلمه به عنوان “دور ریشه ها” ترجمه می شود، از شخصیت های Ne = ریشه و Mawasu یا Mawashi = دور زدن (چیزی). معنای اصلی آن از باغبانی گرفته شده است: “حفاری در اطراف ریشه درخت برای آماده کردن آن برای پیوند”.
این فرآیند شامل آماده کردن درخت برای پیوند با حفاری در اطراف ریشه درخت برای هوادهی بخشهایی از سیستم ریشه درخت و همچنین شامل انتقال مقداری خاک از محل جدید و معرفی آن به درخت قبل از پیوند میباشد. درخت می تواند قبل از جابجایی و پیوند به محیط اسیدی خاک جدید عادت کند. در طول قرن ها، باغبانان ژاپنی دریافتند که این فرآیند به درخت کمک می کند تا پس از پیوند با موفقیت ریشه دار شود.
«نماواشی» در ژاپنی به معنای فرآیند غیررسمی «پرورش ریشههای روابط» با دقت بین همکاران و مافوقهای خود از طریق برگزاری بحثهای انفرادی و جلسات کوچک به آرامی در دفتر است.
این کار از طریق صحبت با افراد مربوطه، گوش دادن به نیازها یا نگرانی های آنها، رسیدگی به هر گونه مشکل، جمع آوری حمایت و بازخورد، همه با هدف گرفتن “اما در” گروه قبل از جلسه رسمی تصمیم گیری انجام می شود. هنگامی که به درستی انجام شود، فرآیند نماواشی امکان انجام تغییرات را با رضایت و حمایت همه ذینفعان فراهم میکند و با اجرای طرح یا پروژه، کارها به آرامی پیش میرود.
البته عبارات مشابهی برای «نماواشی» در تجارت بین المللی داریم. اینها عبارتند از «توافق ایجاد کردن»، «صدا دادن به کسی»، «زمینهسازی»، «خرید کردن»، «آزمایش آبها»، «پشت» اقناع صحنهها، «همه را در یک صفحه قرار دادن» و «لابی کردن». با این وجود، این عبارات انگلیسی واقعاً تفاوت ظریف ژاپنی “nemawashi” را که یک “فرآیند مستمر” است و نه یک عمل یکباره، منتقل نمی کند.
به دلیل استفاده از نماواشی، شرکت های ژاپنی معمولاً مرتکب اشتباهات بزرگ نمی شوند. شرکتهای ژاپنی تلاش میکنند همیشه گام به گام پیشرفت کنند، همیشه به جلو میروند و فرآیندهای خود را تا حد امکان تقریباً کامل میکنند (این فرآیند “بهبود مستمر” “کایزن” نامیده میشود).
اهمیت تصمیمات به طور کلی در بسیاری از فرهنگ ها به قدرت و اقتدار گره خورده است. به ناچار می توان از تصمیم گیری ها به عنوان مظهر چنین قدرت و اقتداری استفاده کرد. با این حال، در برخی فرهنگها، از مقامات انتظار میرود که بر اساس اجماع تصمیمگیری کنند، و این، شگفتآور، چیزی است که ژاپنیها در آن بسیار خوب هستند.
فرآیند تصمیمگیری شرکتهای ژاپنی با فرهنگهای دیگر، و شاید بهویژه، با آنچه در ابتدا تصور میشد به نظر میرسد، بسیار متفاوت است. در محیط شرکت ژاپنی، تصمیمات از طریق فرآیندی به نام “Ringi” گرفته می شود. این امر اساساً یک رویکرد توافقی از پایین به بالا برای تصمیم گیری است.
سیستم رینگی یک فرآیند تصمیم گیری سنتی است که در شرکت های شرکتی در ژاپن دنبال می شود. اصطلاح “رینگی” از دو اصطلاح “Rin” و “Gi” تشکیل شده است. در حالی که اولی به معنی ارائه / دریافت پیشنهاد از سوی سرپرست یا از سوی سرپرست است، دومی به معنای مشورت و تصمیم گیری است.
کلید این تکنیک در مشارکت همه افرادی است که تحت تأثیر تصمیم گیری قرار می گیرند. با این حال، برای اینکه این سیستم به طور موثر عمل کند، باید یک فرهنگ سازمانی خوب و یک سیستم ارتباطی حتی با برنامه ریزی بهتر بین کارکنان وجود داشته باشد.
این رویکرد چهار جانبه در سیستم تضمین میکند که تعاملات زیادی صورت میگیرد تا تصمیمگیریها با هماهنگی متقابل و در عین حال اجتناب از هرگونه اختلال یا درگیری اتخاذ شود. در اینجا چند مفهوم دیگر وجود دارد که باید هنگام پیروی از سیستم تصمیم گیری رینگی بدانیم.
برای پیاده سازی موثر سیستم Ringi، سازمان ها باید مراحل زیر را دنبال کنند:
سیستم Ringi برای سازمان هایی ایده آل است که به اجماع و نظرات سطوح مختلف مدیریت اهمیت می دهند. این امر به ویژه برای شرکت هایی با فرآیندهای تصمیم گیری پیچیده مفید است. این تضمین می کند که همه ذینفعان فرصتی برای بیان نظرات و نگرانی های خود دارند.
W. Edwards Deming [1]
consensus [2]
mawasu [3]
Pre-nemawashi [4]
Nemawashi [5]
Ringisho [6]
[7] Proposal
[8] Circulation
[9] Approval
[10] Record
[11] harmony
Resource Intensive [12]