از “من دوست دارم کارآمد باشم” تا “من به قلبم اعتماد دارم” تا “من می توانم یک تصمیم منطقی بگیرم”، تعدادی از افسانه های عمیقا ریشه دار وجود دارد که درباره نحوه تصمیم گیری به خود می گوییم. محققان دانشگاه کرنل تخمین می زنند که ما در یک روز 226.7 تصمیم در مورد غذا می گیریم. این تعداد حیرت آور از تصمیمات مربوط به شکم است. اما در مورد تصمیمات دیگر چه می شود؟ تصمیماتی که تعیین می کنند زندگی ما به کجا رود؟ برای موفقیت در تصمیم گیری باید این 11 افسانه تصمیم گیری را بشناسید تا دچار خطاهای فاحش تصمیم گیری نشوید. من بیش از 5 سال است که تصمیمگیری را مطالعه میکنم و تعدادی از رازهای تصمیم گیری عمیقا ریشهدار و معکوس را شناسایی کردهام که به توانایی ما در تصمیمگیری آسیب میزند. رایج ترین این افسانه ها عبارتند از:
بنابراین بسیاری از ما فکر میکنیم که کارایی به معنای پریدن و تصمیمگیری است. اما برای اینکه واقعاً مؤثر باشیم، باید روشن کنیم که برای چه چیزی حل می کنیم. عجله می تواند شما را بر اساس عوامل اشتباه تصمیم گیری کند که در نهایت باعث پشیمانی شما می شود. به عنوان مثال، ورود به یک نمایندگی خودرو و خرید اولین خودرویی که می بینید ممکن است کارآمد باشد، اما ممکن است به این معنا باشد که در نهایت به خودرویی می رسید که فروشنده می خواهد از آن خلاص شود، نه خودرویی که به بهترین وجه با نیازها و بودجه شما مطابقت دارد.
من وقت ندارم به این تصمیم بدهم. به تعویق انداختن یک تصمیم به خودی خود یک تصمیم است. با این حال، کاهش عمدی سرعت برای روشن شدن آنچه در حال حل آن هستید، کارآیی شما را سرعت می بخشد. بعداً با صرف زمان باکیفیت اکنون در زمان صرفه جویی خواهید کرد تا مجبور به بررسی مجدد تصمیم نشوید. به عنوان مثال، صرف کمی زمان برای تحقیق در مورد قیمت ها قبل از مراجعه به یک نمایندگی خودرو، به شما کمک می کند تا در مورد قیمت خودرو مذاکره کنید.
این مثال کلاسیک “از دست دادن جنگل برای درختان” است. مشکلات ما در یک زمینه قرار دارد. یک تمرکز محدود ممکن است مشکل اشتباه را حل کند یا فقط تا حدی مشکل را حل کند. اگر ماشین شما به طور غیرمنتظره ای خراب شد و برای خرید یک ماشین جدید عجله کردید، آیا به نیازهای خود فراتر از زمان حال فکر می کنید؟
من نیازی به دخالت دیگران ندارم تصمیمات مهم ما شامل سایر ذینفعان می شود. اجتناب از این تصویر بزرگتر از افراد دیگری که تحت تأثیر یک تصمیم قرار می گیرند، در بهترین حالت می تواند تا حدودی مشکل را حل کند و ممکن است آن را تشدید کند. به عنوان مثال، اگر همسر یا فرزند شما نمی تواند دنده دنده را رانندگی کند، آیا واقعاً می خواهید یک ماشین دنده دستی بخرید که هیچ کس دیگری در خانواده نتواند در مواقع اضطراری از خیابان خارج شود؟
من فقط داده یا نظری می خواهم که تفکر خودم را تأیید کند. این نقص تصمیمگیری که به عنوان «سوگیری تأیید» شناخته میشود، پشت شکستهای بدنام از خلیج خوکها تا فروپاشی بازار وامهای گرانقیمت تا انفجار چلنجر ناسا تا فاجعه زیستمحیطی Deepwater Horizon بوده است.
در هر مورد، دادههای تأییدکننده در دسترس بود و باید نگرانیهایی را ایجاد میکرد. اما تفکر گروهی شروع شد و هیچکس نمیخواست پرچم قرمز را بالا ببرد. برای درک بهتر و تعریف محدودیت های آنچه فکر می کنید می دانید، به دنبال مثال های مخالف باشید و توضیحات رقیب را ارزیابی کنید. این تکنیکها میتوانند از «کوری قاب» جلوگیری کنند تا شما را از دیدن آنچه که میخواهید ببینید به جای آنچه ممکن است وجود داشته باشد، بازدارند.
خیلی خوب است که هنگام انتخاب غلات صبحانه به غریزه خود تکیه کنید. اما برای تصمیم گیری های بزرگتر و پرمخاطره، وقتی به دل خود تکیه می کنیم، به تعصب و حافظه معیوب تکیه می کنیم. تصمیمات مهم از فضای باز شناختی کنجکاو بهره می برند تا اطلاعات و بینش جدید را فراهم کند.
در واقع، تصمیم گیری خوب دایره ای است. به یک حلقه بازخورد نیاز دارد که ما اطلاعات را جمع آوری می کنیم و آن و تفکر خود را تجزیه و تحلیل می کنیم. گاهی اوقات برای یافتن اطلاعاتی که از قلم انداختهایم، یا برای جمعآوری اطلاعات جدید یا انجام نوع دیگری از تحلیل، باید به عقب برگردیم. به عنوان مثال، هنگام خرید یک خودرو، ممکن است فکر کنید که ابتدا تحقیقات خود را انجام دهید و سپس به نمایندگی مراجعه کنید و در مورد قیمت مذاکره کنید. اما فروشندگان زیادی وجود دارند، و هر کدام از آنها آزادی عمل برای مذاکره در مورد قیمت دارند، بنابراین دور زدن و مقایسه پیشنهادها ممکن است قیمت بهتری برای شما به ارمغان بیاورد.
تصمیمات بزرگ از چندین تصمیم کوچکتر ساخته می شوند. وقتی سعی می کنیم تمام آن قسمت های متحرک را در ذهن خود نگه داریم، در نهایت به یک حافظه معیوب و ذهن پریشان تکیه می کنیم. احساسات ما نیز می توانند مانع شوند و به تفکر مغرضانه منجر شوند. حفظ سوابق بخش مهمی از تفکر و تحلیل است. هم آلبرت انیشتین و هم لئوناردو داوینچی دفترهای یادداشت نگه می داشتند. شاید ما هرگز به اندازه هر یک از این متفکران بزرگ درخشان یا خلاق نباشیم، اما میتوانیم صفحهای از دفترچههای آنها را برداریم و چیزهایی را یادداشت کنیم تا رکوردی از تفکر و کارمان ایجاد کنیم.
اگرچه ممکن است بخواهیم جلو برویم، میتوانیم با سرمایهگذاری در کمی تحقیق و مقابله با مفروضات با شواهد، تصمیمات خودو رضایت خود را بهبود بخشیم. بهترین دوست شما ممکن است ماشینش را دوست داشته باشد، اما این بدان معنا نیست که ماشین برای شما مناسب است، به خصوص اگر با وسایل هاکی دخترتان مناسب نباشد. نگاه کردن به متخصصان، مانند Consumer Reports، که تحقیقات اساسی انجام می دهد، می تواند به شما کمک کند تا تصمیمی آگاهانه بگیرید که برای شما نیز مناسب است.
روانشناسانی مانند آموس تورسکی و دانیل کانمن، نشان داده اند که تا آنجا که ما دوست داریم آن را باور کنیم، هیچ یک از ما منطقی نیستیم. همه ما از طریق شیشه جلوی کثیف تعصب بر اساس تجربیات و احساسات گذشته کار می کنیم. ممکن است فکر کنید که توسط یک فروشنده خودرو جذب نمی شوید، اما آنها فروشندگان حرفه ای هستند که می دانند چگونه واکنش احساسی را برانگیزند.
فرقی نمیکند تخت خوابتان چگونه درست شود، رژیم غذایی را دنبال کنید، یا چگونه حساب بازنشستگی خود را تقسیم کنید. همیشه بیش از یک راه برای رسیدن به «بله» وجود دارد. ما از گوش دادن به صداهای دیگر، در محافل اطلاعاتی، محیطی و اجتماعی (رسانهای) خود محروم شدهایم. اما خارج شدن از روال ها و الگوهای خود باعث می شود که چیزها را متفاوت ببینید. ممکن است همیشه برای خرید خودرو به نمایندگی مراجعه کرده باشید. اما بیشتر و بیشتر مردم در حال مذاکره برای خرید خودرو به صورت آنلاین و از طریق پیامک و ایمیل هستند.