عوامل مختلفی در دشواری تصمیم گیری خوب گروهی نقش دارند. در زیر پنج مورد از آنها را در نظر خواهیم گرفت. برای هر عامل توضیح میدهم که چیست و سپس نشان میدهم که هنگام تصمیمگیری چه مشکلی ایجاد میکند. این چالش های تصمیم گیری گروهی عبارتند از :
من دوره های منطق را گذراندم و همچنین آنها را تدریس کردم. من متوجه می شوم که چقدر سخت است که یک ایده را به درستی پشتیبانی منطقی کنیم. زمانی که تعیین اینکه کدام یک از چندین راه حل پیشنهادی برای یک مشکل بهترین است، دشوارتر می شود. سپس ما چندین ایده داریم که هر کدام دلایل موافق و مخالف دارند و باید قدرت استدلال های هر راه حل را نسبت به راه حل های دیگر ارزیابی کنیم.
روانشناسان نشان داده اند که انسان ها تمایل دارند چیزهایی را که اول و آخر ذکر شده اند بهتر از موارد میانی به خاطر بسپارند. نتیجه این امر این است که ایدههایی که در یک جلسه ذکر میشوند. اگر در میانه بحث به اشتراک گذاشته شوند، بیشتر فراموش میشوند. حتی اگر به خوبی، یا شاید بهتر از ایدههای دیگر باشند.
برخی رویدادها از طریق حافظه ما بیشتر از سایر رویدادها “در دسترس” هستند. یعنی ما آنها را راحتتر به یاد می آوریم. در نتیجه، ما تمایل داریم آنها را مهمتر یا احتمال وقوع آنها بیش از آنچه که واقعاً وجود دارد، ببینیم. به عنوان مثال، بسیاری از مردم بیشتر از مرگ در یک سانحه هوایی می ترسند تا در یک سانحه رانندگی. حتی اگر مورد دوم بسیار بیشتر است. این تا حدی به دلیل این است که سقوط هواپیما به دلیل گزارش اخبار هیجان انگیز در مورد آنها در ذهن واضح تر است. این می تواند ما را به تصمیم گیری اشتباه بر اساس داده های ناقص سوق دهد – در مورد آنچه که به نظر می رسد درست است به جای آنچه درست است.
آبشار زمانی است که اطلاعات به اشتراک گذاشته شده اولیه بر اطلاعاتی اشتراکی توسط دیگران در بحث تأثیر می گذارد. به دلیل ترس انسان از دوست نداشتن یا احمق شدن، ممکن است در به اشتراک گذاشتن اطلاعات یا نظرات درباره آنچه در جلسات گروهی فکر می کنیم مردد باشیم. وقتی فردی که شهرت بالایی دارد ابتدا در یک جلسه نظری را به اشتراک میگذارد. یا چند نفر یکی پس از دیگری نظر مشترکی را به اشتراک میگذارند. احتمال کمتری وجود دارد که افراد نظرات متضادی را به اشتراک بگذارند. در نتیجه، مطالعات نشان دادهاند که مشورت گروهی میتواند منجر به تصمیمهای بدتر از آنچه یک فرد معمولی به تنهایی میگیرد، شود. (سانستاین و هیستی 2015)
این فراموشی دلایل تصمیمات قبلی ماست. توانایی های تصمیم گیری ما ثابت نیست. می توان آنها را بهبود بخشید. یک استراتژی مفید برای انجام این کار، درس گرفتن از اشتباهات تصمیم گیری است. مشکل اینجاست که خیلی از اوقات ما نه تصمیمات خود را ثبت می کنیم و نه دلایلی که مبنای آن بوده است. این توانایی ما را برای درس گرفتن از تصمیمات بد محدود می کند. ارزیابی عطف به ماسبق تصمیماتی که منجر به نتیجه ای متفاوت از آنچه ما انتظار داشتیم بدون سابقه دلایل ما برای تصمیم اولیه دشوار است. (Kahneman 2019)
[1] Serial position effect
[2] Availability heuristic
[3] Reputational and informational cascades
[4] Decision amnesia